سلام سیاوش صمدی هستم و با توجه به درخواست مکرر شما دوستان عزیز، در یک مجموعه مقاله قصد دارم بر روی متد های آموزش زبان از ابتدا تا امروز تمرکز کنم.
آموزش زبان به صورت یک حرفه از قرن بیستم جای پای خودش رو محکم کرد و پایه و اساس متدهای حال حاضر در تدریس همه در اوایل قرن بیستم تثبیت شد چرا که زبان شناسان گرد هم اومدن تا برای آموزش زبان محتوای آموزشی طراحی بکنند. اما این قرن خیلی سر راست نبود بلکه کلی تغییرات شگرفی رو تجربه کرد و به قرن بیست و یک رسید. این تغییرات بیشتر از همه شامل حال متدهای تدریس میشد. مفهوم “متد” در تدریس زبان – فعالیتهای سیستماتیکی که در کلاس بر اساس یک تئوری خاص در آموزش طراحی شدهاند – شاید بشه گفت که شالودهی اون هست.
تغییراتی که در طول تاریخ روی متدهای آموزشی اعمال شده، بیشتر بخاطر تغییر دیدگاه نسبت به نیاز زبان آموزان نسبت به یادگیری زبان بوده! درواقع هرجا نیاز عوض شده مثلا از Writing به speaking متدهای آموزشی جدید هم خلق شدند. اما تقریبا همشون شباهتهای بسیار گستردهای دارند تا تفاوت.
در این اولین گام میریم سراغ تاریخچهی آموزش زبان در اروپا مخصوصا در انگلستان و بعدتر ایالات متحده.
در حال حاضر پیشبینی میشه که بیش از 60 درصد جمعیت جهان دو زبانه یا چند زبانه باشند که این ویژگی یک نرم محسوب میشه. درواقع اگر شما یک زبان فقط بلد هستید، جزو استثنائات هستید! حدود 500 سال پیش زبان لاتین، زبان آموزش، اقتصاد، مذهب، و سیاست محسوب میشد! درواقع اگر لاتین بلد نبودی، بیسواد محسوب میشدی! تا اینکه در قرن 16ام با تغییرات سیاسی اروپا، سه زبان فرانسه، ایتالیایی و انگلیسی رفته رفته لاتین رو کنار زدن. اما لاتین جای خودش رو در مدارس حفظ کرد چرا که آثار ادبی بزرگ (آوید، ویرجیل و غیره) همه به زبان لاتین بودند.
و اینجا بود که شاید بشه گفت اولین متد مدون آموزش زبان انگلیسی حول محور گرَمر و دستور زبان شکل گرفت. این متد از قرن 17 تا انتهای قرن 19 مطرحترین متد آموزشی بود که در اون گرَمر زبان لاتین با ترجمه، تکرار، کپی کردن متون لاتین و رونوشت از آنها، و حتی استفاده زبان لاتین و زبان مادری به صورت موازی در کنار همدیگه تدریس میشد (Kelly 1969, Howatt 1984).
همینکه قواعد ابتدایی برای زبانآموزان جا میافتاد، سطح کلاس به پیشرفته تغییر پیدا میکرد و هرجا اشتباهی از جانب دانشجو در تولید زبان لاتین سر میزد، با تنبیه بدنی شدید روبرو میشد. البته هر از گاهی صدای یک مخالفی بلند میشد که سریع سرکوب میشد چون زبان لاتین به شدت برای خودش توی دل مراکز آموزشی ریشه دوانده بود. در سالهای افول این زبان، در تلاشی سخیف گفتند که هرکس این زبان رو یاد بگیره، از هوش بالایی برخوردار هست تا شاید عدهای ترغیب بشن و برن سراغ این زبان!
زبان لاتین جای خودش رو در قرن نوزدهم به زبانهای دیگه داد و متدهای خشک و قدیمی خودش رو به قرن نوزدهم وام داد – قواعد خشک گرَمری و آواشناسی که باید حفظ میشدن، تمرینات شفاهی که باید طوطیوار تکرار میشدند و متونی که صرف به کاربردن قواعد گرَمری نوشته میشدن نه اینکه هدف دیگهای رو دنبال بکنند. در یکی ازمعروفترین تمرینهای اون زمان، یک متن به آلمانی به زبانآموزان داده میشد، و بعد قواعد گرَمری زبان فرانسه روبهروی آن نوشته میشد و بعد ازشون خواسته میشد که متن رو به زبان فرانسه با توجه به قواعد اون برگردونند!
از دل این مفاهیم یک متد بسیار آشنا برای ایرانیان زاده شد.
همونطور که از اسمش پیداست، این متد حول ترجمه و گرَمر میچرخید و چند تا ویژگی مشخص داشت:
این متد در سالهای 1840 تا 1940 اصلی ترین متد آموزش زبانهای خارجی در اروپا بود و البته با اعمال تغییرات زیاد، در حال حاضر آثار اون رو میشه در متدهای نویین آموزشی هم پیدا کرد. در پشت این متد هیچ گونه تئوری آموزشی نهفته نیست – نه زبانشانسی، نه روانشناسی، و نه آموزشی!
در اواسط قرن نوزدهم صدای مخالفین این متد بلند شد که همه زیر چتر Reform Movement قرار میگیرند.
در گام اول با افزایش مسافرت مردم اروپا بین کشورهای اروپایی، مردم میخواستند که با هم صحبت کنند و به اصطلاح communication برقرار بشه! حیاطی که توپ این متد توش نمیافتاد! در ابتدا کتابهای اصطلاحات مکالمه که هنوز هم در بازار یافت میشن برای تدریس خصوصی چاپ و پخش شدند و بعد رفته رفته جای خودشون رو در مدارس نیز باز کردند. اینجا یک متخصص فرانسوی در زمینه آموزش زبان به نام C. Marcel با آنالیز کردن زبان بچهها پیشنهادی رو در آموزش زبان ارائه داد که بعدها تحت عنوان structural linguistics مطرح و معروف شد!
به باور ایشون کودکان زبان رو به صورت ساختاری یاد میگیرند! یعنی چه؟ یعنی جمله جمله زبان یاد میگیرند و بعد کلمات مختلف رو در این جملات جایگزین میکنند! این تفکر برگرفته از نظرات آقای گوئن (F. Gouin 1831-1896) بود که میگفت زبان در واقع یک سری از عبارات هستند که کنار هم چیده میشن! ایشون مدرسه خودش رو هم باز کرد و متد خودش رو اعمال کرد که خیلی هم معروف بود! گوئن روی مفهوم context و معنی جملات در context خیلی تمرکز میکرد و باور داشت در آموزش زبان باید gestures هم استفاده بشه که بعدها در متدهای Situational Language Teaching و Total Physical Response خیلی روی اونها تمرکز شد.
در زیر میتونید اولین درس کلاس آقای گوئن رو ببینید:
I walk. | I walk toward the door. |
I draw near. | I draw near to the door. |
I draw nearer. | I draw nearer to the door. |
I get to. | I get to the door. |
I stop. | I stop at the door. |
I stretch out. | I stretch out my arm. |
I take hold. | I take hold of the handle. |
همینجورکه این جملات تکرار میشد، استاد خودش تمامی حرکات رو انجام میداد و به صورت عملی به دانشجو نشون میداد.
ظهور متدهای آموزشی جدید همه بخاطر تغییر کاربری زبان از خواندن به صحبت کردن بود. در گذر زمان مخصوصا در قرن 19ام مدرسان و زبان شناسان دست در دست هم به تعیین و تبیین نیازهای آموزشی زبان پرداختند و بر اساس این نیازها، متدهای جدید آموزشی شکل گرفتند.
در پستهای آتی به اونها خواهیم پرداخت.
در ادامه با پاسخ دادن به سوالات مطرح شده، میتونید محتوای اصلی متد GTM رو مرور کنید.
Thought provoking question:
Is it possible to rule out this method in all aspects of teaching? If yes, why? If no, where and where can you apply GTM in your classes?
Share your experiences with your colleague.
سلام
خیلی خوب بود و می خواستم ادامه را بدانم که قطع شد.
That was really useful thanks a billion
سلام ممنون از مطالب و مممنون که وقت ارزشمندتون رو در اختیار نوشتن قرار میدین فقط یه اشکالی داشتم که سوال 5 جواب درست رو سیستم Inductiveنشون میده که کاملا در تضاد با روش اصلی ان یعنی deductive هستش
فوق العاده بود
جالب بود مرسی
سلام . مقاله خیلی مفیدی بود .
البته به نظرم قسمت استقرا و استنتاج در متن جابجا نوشته شده است .
بسیار مفید بود ممنون از زحماتتون
ممنون. عالی بود
Based on needs of English learners, GTM is not a useful method anymore. There’s no focus on communication skills. If our class is monolingual we can sometimes use L1 to teach grammar or new vocabulary. And sometimes we can teach grammar inductively.
من گاهی در روستاها که امکانات و دانش قبلی دانش آموزان خیلی ضعیف بوده استفاده کردم
گاهی برای تدریس قسمت هایی از گرامر فکر میکنم بد نباشه استفاده کنیم تا زبان آموز با مقایسه اون جمله در زبان مبدا به فهم بهتری دست پیدا کنه.