سلام، من سیاوش صمدی هستم و در این پست میخوام با شما در مورد یکی از مهمترین فاکتورهای یک کلاس مدیریت شده صحبت بکنم. فاکتوری که یا خیلی از ما مدرسان و دانشجویان به عنوان یک امر طبیعی پذیرفتیم و یا به قدری برای ما غریب هست که حتی تصور کردنش هم برای ما مشکل و استرسزاست! این فاکتور راپور یا رابطهی معلم-شاگردی (دانشجویی) هست.
در یک دنیای ایدهآل، معلم و دانشجوها هرگز این سوال رو از خودشون نمیپرسن که آیا به همدیگه اعتماد دارند یا نه!
دانشجویان بدون هیچ مقاومتی در فعالیتهای کلاسی شرکت میکنند و معلمها هم ذهنهای پویای دانشجویان رو به سمت اکتشافات علمی هدایت میکنند. در یک دنیای کمتر ایدهآل، دانشجویان دنبال مدرک هستند که نشون بده استادشون باهاشون منصفانه برخورد میکنه و حقی رو پایمال نمیکنه. حتی خیلیهاشون تمایل ندارند توی کلاس شرکت بکنند و از سر اجبار و نمرهی کلاسی صندلیهای کلاس رو پر میکنند و خیلی مواقع اون واحد درسی رو بخاطر پاس کردن ترم برداشتن.
سر این نوع کلاسها، ما به عنوان مدرس شاید سوالی بپرسیم و هیچ جوابی نگیریم و شاید هیچ کس در اتاق ما رو نزنه که بخواد از ما مشورت بگیره. حتی اگر قصد و هدف ما همیشه کمک به دانشجو بوده باشه، خودمون رو توی یک بنبست میبینیم. در واقع میشه گفت این کلاس خالی از راپور هست!
اگر دیکشنریهای خودتون رو چک کنید، احتمالا جلوی کلمهی راپور یا rapport نوشته “یک تعامل انسانی و هارمونیک”. اما چجوری باید به این تعامل رسید؟ اصلا اهمیت این رابطه در چی هست؟ چه فایدهای برای ما و یا دانشجویان ما داره؟
در علم آموزش باور بر این هست که راپور شرایط لازم برای یادگیری رو فراهم کرده و انگیزه ی دانشجویان برای شرکت در فعالیتهای کلاسی رو برمیانگیزه. در کلاسی که دانشجویان احساس امنیت بکنند، دستهای بیشتری بالا میره تا به سوالات پاسخ داده بشه، چرا که ترسی از اشتباه کردن وجود نداره.
اما خیلی از اساتید و دانشجویان راپور رو با صمیمیت بیجا اشتباه میگیرن. حق هم دارند چون مرز بسیار باریکی بین این دو وجود داره.
والش و مافی (Walsh and Maffei, 1994) اعتقاد دارند که راپور به مجموعهای از شرایط کلاسی گفته میشه که رضایت تمامی طرفین درگیر رو با خودش به همراه خواهد داشت ولی در انتها مدرس مسئول مدیریت کلاس، گرفتن آزمون، دادن نمره، پاس کردن و یا مردود کردن دانشجویان، و ارایهی بازخورد و راهنمایی دانشجویان هست. در زیر چتر راپور، تدریس اهمیت خود را از دست نمیدهد و فدای روابط اجتماعی با دانشجویان نمیشود. مدرس روانشناس نیست؛ در حالی که شوخ طبعی در کلاس لازم است، اما کلاس برای تفریح و سرگرمی نیست؛ و در انتها در حالی که برقراری راپور با دانشجویان بسیار کلیدی است، اما استراتژیهای دیگر در تدریس جای خودشان را نیز دارند.
یک راه حل ساده و خطی برای این امر وجود ندارد! راپور مجموعهای از رفتارها و ویژگیهای شخصیتی مدرسین و دانشجویان است و از الزامات آن ثبات رفتاری است.
به این معنی که برخوردهای متناقض از شما نباید سر بزنه چرا که باعث از بین رفتن اعتماد بین شما و دانشجویان میشه.
در کنار ثبات، زمان هم از اهمیت ویژهای برخوردار هست. برای مثال برخورد شما در جلسهی اول میتونه تا آخرین روز رو نوع تفکر دانشجو نسبت به شما تاثیر بذاره.
اگر بخوام چند تا راه حل عملی بدم خدمتتون، باید عرض کنم:
نه کلاس رو زود کنسل کنید، نه دیر بیاین. چرا که در جلسهی اول شما این پیغام رو میرسونید که کلاس شما از اهمتی چندان برای خود شما برخوردار نیست، چه برسد به دانشجو!
این حرکت سادهی خطاب کردن دانشجویان با نامهایشان بیانگر اینه که هویت مستقل دانشجویان برای شما اهمیت داره. شما حتی میتونید در پاسخ دادن به بعضی از سوالها از بچهها استفاده کنید و مثلا بگید “مهران این میگه که ……” اگر با حفظ کردن اسامی مشکل دارید ازشون بخواین اسمشونو روی کاغذ بنویسن و به لباسشون وصل کنند تا جلوی دید شما باشه!
در ابتدای کلاس با گفتن چند جمله از خودتون میتونید عاطفهی دانشجویان رو نسبت به خودتون به عنوان یک همنوع درگیر بکنید! مثلا دانشجوهای من خیلی ذوق میکنند که من ترکیبی از رشت و شیراز هستم و در تهران بزرگ شدم و در رشت درس خوندم و خدمت سربازی رو در سیرجان و نوشهر و بندرعباس و تهران سپری کردم!
قوانین کلاس رو در جلسهی اول مشخص و واضح و بدون هیچ تعارفی با دانشجویان در میان بذارید! مطمئن باشید از این کار استقبال میشه و دانشجویان تکلیف خودشون رو با محیط آموزشی و آکادمیک کلاس مشخص میکنند!
علاوه بر اهمیت رابطهی معلم-شاگردی، رابطهی بین دانشجویان هم شامل حال راپور میشه و از اهمیت ویژهای برخوردار هست.
چرا که خیلی از تمرینات شما در کلاس در گروههای چند نفری صورت میگیره.
1-یخ کلاس را آب کنید! از بچهها بخواین یه ارایهی کوتاه از خودشون بدن! (با توجه به تعداد دانشجویان و میزان وقت کلاس)
2-از تکنیک قرار ملاقات استفاده کنید (Speed-Dating)! به دانشجویان بگویید که برای مثال با هم به سر قرار رفتهاند و قصد دارند با هم بیشتر آشنا بشوند!
3-تحقیق میدانی انجام بدهند! از دانشجویان بخواهید که در کلاس چرخ زده و سوالات جالب از همکلاسیهای خود بپرسن تا بیشتر همدیگه رو بشناسن.
مدرسها همیشه با این چالش روبه رو هستند که آیا منعطف باشند یا خشک برخورد بکنند! جواب ساده هست! هرجا که لازم بود از هر کدام که لازم بود استفاده کنید! اما در ابتدا این اطمینان را حاصل کنید که همه نسبت به جدیت شما و در عین حال منعطف بودن شما آگاه هستند!
برای معرفی خود به موارد زیر توجه کنید:
-یک کلاس خوب برای شما چه کلاسی است و انتظاراتی که دارید چی هست!
-چه میزان در مورد شغل خودتون آگاهی دارید! از زمینهی علمی خودتون برای دانشجویان بگید تا بدونند با یک فرد آکادمیک سر و کار دارند!
-از کجا به اینجا رسیدید! سابقهی کاری اساتید همیشه از جذابیت ویژهای برای دانشجویان برخوردار است.
-در ساعات اداری در دفتر خود حضور داشته باشید و در اتاق شما همیشه باز باشد!
-اجازه دهید ترس دانشجویان از صحبت کردن با شما بریزد و بتوانند بدون تشویش با شما صحبت کنند.
-به زندگی خارج از دانشگاه و کلاس بچهها توجه کنید! به یاد داشته باشید که دانشجو، یک فرزند، یک برادر، یک خواهر، یک همسر، یک کارمند و یک رئیس نیز هست!
-به موقع بازخورد لازم را نسبت به فعالیتهای کلاسی و پروژههای دانشجویان را ارایه دهید.
-نظر دانشجویان نسبت به کلاس خودتون رو بپرسید و نسبت به انتقادات وارده جبهه گیری نکنید! دقت داشته باشید که دانشجویان خیلی راحت فرق مدرس مسئول و غیر مسئول رو درک میکنند!
در انتها اجازه بدید چندتا سوال بپرسم و از شما بخوام که در خلوت خود بهشون فکر کنید:
اگر بخوایم که دانشجویان ما نهایت تلاش خود را به کار گیرند، آیا من نیز نهایت تلاش خودم را بکار گرفتهام؟!
آیا در عمل مشوق دانشجویان هستم که سر کلاس حضور داشته باشند؟
اگر انتظار داریم که دانشجویان به عناوین درسی علاقه داشته باشند، آیا پلی بین محتوای درس و زندگی واقعی دانشجویان ایجاد کردهایم؟
اگر از تجربههای خودتون در مورد روشهایی که برای ایجاد راپور استفاده میکنید بگید، بسیار ممنون میشیم.
ممنون از شما
خیلی عالی بود
حتما در برنامه آموزشیم ازشون استفاده میکنم.
ممنونم و استفاده کردم. چند تا نکته اضافه کنم برای آشنایی با فضای ذهنی دانشجو، این کاریه که من دو ترم انجام دادم و جواب گرفتم. من موقع معرفی ازشون میخوام که آخرین چیزی که یاد گرفتند مثلا از یه کتاب یا فیلم یا یه آدم و… رو سرکلاس بگن. البته خودم اول اینو میگم که یخشون باز شه. هم اینجوری تاحدودی فضای ذهنی شون دستم میاد هم همکلاسی همدیگه رو بهتر میشناسن. مثلا می فهمند فلانی راک دوست داره یا اون یکی ادبیات ژانر میخونه و… صد البته خسته ها همونجا خودشون رو نشون میدن 🙂
استادی داشتیم که برای اشنایی با دانشجوها میخواست که هرکس بعد از معرفی خودش بگه اهل کجاست.
و من میدیدم دوستایی و که چقدر معذب بودن موقع عنوان کردن اسم روستا یا شهرهای کوچیک و دورافتاده ای که ساکنش بودن.
درصورتی که استاد منظور خاصی نداشت و صرفا حس نزدیکی و صمیمتی که با ماها داشت و جو خوب کلاس باعث این اتفاق شده بود… موقعیت های مشابه دیگه رو هم دیدم. چون گفتید از همدیگه سوال بپرسیم برای اشنایی یاد این خاطره ها افتادم. وقتی نسبت بهم غریبه هستیم و اگاه نیستیم که حد و حدود حریم خصوصی طرف مقابلمون چقدره از سوال پرسیدن اجتناب کردن بهتره. مگه سوالی که مربوط به رشته یا اون واحد درسی باشه که یه نکته مشترک بین همه ی آدمای اون کلاسه
عاااالي بود،ممنون از شما براي توليد اين همه محتواي عالي
واقعا مطلب بسیار مفیدی بود .ممنون از آقای صمدی.